1. به این سخنان «صائب تبریزی» که خیره شدم، دریافتم همهی آنچه را که تلاش کردم که بگویم و در نوشتار پیش آوردم، او به زیبائی و بسیار ژرف در یک بیت بیان کردهاست. افسوس ودریغ، که بسیاری از روشنفکران ما، هنوز سخنان عرفان ایرانی را درک نمیکنند و آنرا «خرافات» میپندارند!!
« کلید قفل تو، در اندرون خانهی توست
به زور همت خود، از جبین گره بگشا »
« هیچ قفلی، به کلید دگری، وا نشود
هر زبان، گوشی و هرگوشی، زبانی دارد »
« ز سستعزمی خود، ما به خضر محتاجیم
وگر نه سیل چه حاجت به راهبر دارد »
فلسفه و اندیشهی ایرانی را در همینها میبایست جُست و از نو، و با نیاز امروزمان عبارتبندی نمود. این همان کاربزرگیاست که استاد جمالی بسیار ماهرانه و ورزیده، سالهاست که سرگرم انجام آن است. ایران فردا، وامدار این تلاش و کوشش استاد خواهد بود.
2. در وبنوشت دوست گرامی «راه کهن» خواندم که نوشته: «« پس از جنگ جهاني دوم ، جمعي از روزنامه نگاران ايراني از طرف اداره اطلاعات وزارت امور خارجه انگلستان به ان كشور دعوت شدند. در مصاحبه اي كه بين روزنامه نگاران ايراني و اقاي ارنست بوين (ernest bevin ( وزير امور خارجه وقت انگلستان صورت پذيرفت يكي از روزنامه نگاران با لحن بسيار شديد از دستگاه حاكمه ايران و فساد ها و دزدي ها و هرج و مرج ها انتقاد كرد و انگليس را باني تمام اين خرابكاريها در خاورميانه و به ويژه ايران دانست. وي سئوال كرد : (( شما از جان ما چه مي خواهيد؟ چرا نمي گذاريد مردم اين كشور روي اسايش را ببينند؟چرا اين باندهاي فساد و سياهكار را تقويت مي كنيد؟ چرا نمي گذاريد يك حكومت ملي و علاقمند و دلسوز به حال ملت ايران تشكيل گردد؟ و چرا هر روز شكاف ميان حكومت ها و ملت را زيادتر مي كنيد؟ چرا و چرا و چرا …از جان ما چه مي خواهيد؟)) وزير امور خارجه انگلستان در قبال تمامي اين اعتراضات توام با عصبانيت و تندي، در حاليكه لبخند مليحي بر لب داشت در كمال خونسردي و سادگي تنها يك كلمه را سه بار تكرار كرد :oil، oil، oil يعني (( نفت ، نفت ، نفت)). »»
در پاسخ، برایش در بخش «نظرات» چنین آوردم:
« آفت اصلی، خانگی است. این مساله نفت و دخالت بیگانگان تازه نیست و هماکنون نیز جریان دارد منتها با شکل و شمایل دیگر. هیچ دزد عاقلی با شکستن در، وارد خانه کسی نمی شود. با همین کژفهمیندیدن و چشمپوشی از این «آفت خانگی» بود که اکثریت روشنفکران ایرانی جاده صافکن و رکاب گیر عقب ماندهترین و خونخوارترین بخش جامعه گشتند! این «آفت خانگی» قرنهاست که چون بختکی بر ما افتاده است و ما تا زمانی که از این بختک با فهم، شعور ومغز خود، رهائی پیدا نکنیم، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. زمان بیرون راندن و زدودن این «آفت خانگی» مدتهاست که فرا رسیده است. »
Filed under: فرهنگ ایرانی | 3 Comments »