چرا حکومت اسلامی، «جمهوری اسلامی» خوانده میشود؟
پس از چهار دهه از قدرتورزی حکومت ددمنش اسلامی، تحصیلکردهگان ایرانی (بدون در نظر گرفتن گرایش و منش سیاسیشان) هنوز نمیدانند معنا و مفهوم « جمهوری» چیست ؟
اگر میدانستند، هرگز حکومتِ اسلامیِ ولیفقیه را، «جمهوری اسلامی» نمیخواندند!
مسئله ، در نفهمیدن واژهها و بار سیاسی و اجتماعی و حقوقی آنهاست.
مسئله، در هوچیگری و کژفهمی بسیاری از همین «مخالفین» پر سر و صدا، در درک همین واژهها هست.
وگرنه، جامعه مدنیتالنبی، جامعه مدنی دانسته نمیشد.
انتصابات ولی فقیه، «انتخابات» دانسته نمیشد.
«آزادی»، در شکفتن گوهر هر انسانی، در درک امکانات و پدیدآوری امکان نو، در بنیان نهادن فکر و اندیشه نو، در این است که هر انسانی زان خود هست، باشد نه آنی که دیگری میخواهد به او شکل و صورت دهد و بر او قدرتورزی نماید.
دگر از این، فریب است.
درک جامعهای که انسان را مدار و اندازه جامعه و حکومت میداند،
نیاز به درک بار سیاسی و اجتماعی و حقوقی و اقتصادی واژههایی که بکار میبریم، دارد.
با سر دادن چند شعار تقلیدی از غرب، مانند «دمکراسی، حقوق انسان و رنسانس و چه وچه … » و تبلیغ آن، هیچ «نوزایی و نوشدنی» رُخ نخواهد داد.
Filed under: فرهنگ ایرانی، فرهنگ سیمرغی ایران، جمهوری ایرانی | 1 Comment »