Posted on 06/29/2012 by رضا ایرانی
«« تا دیگری برای من میاندیشد، من، بنده وعبد او هستم. تا اندیشهی دیگری، جای اندیشیدن مرا میگیرد، من، به عقیم بودن خود، گواهی میدهم و با اندیشهی دیگری، عقیم بودن خود را میپوشانم.
تا اندیشهی دیگری، مرا روشن میکند، بیان آنست که « آتش جان من »، خاموش شده و مُرده است. تا من با این « روشنائی وامی »، روشنگر جامعه میشوم، جامعه را، روشن نمیکنم، بلکه با این روشنائی، آتشِ جان مردم را میکـُشم، تا آنکه این روشنائی وامی ِمرا بپذیرند.
خدای ایران، روشنگری نمیکرد، و روشنی به کسی و ملتی، قرض نمیداد تا آتش جان آنه ارا بمیراند، بلکه افتخار خود را این میدانست، که آتش جان انسانها را بیفروزد، تا همه انسانها از آتش جان خودشان، روشن شوند. خودشان، سرچشمه روشنی و بینش گردند، تا خرد انسانها، شعله و تابش آتش جان انسانها باشد. روشنائی که از آتش جان خود انسانها برنخاسته باشد، نشان عقیم و نازابودن آنهاست و آنها که عـقیماند، عبد و بنده میشوند.
فکری روشن است که، از آتش جان خود انسان، افروخته شده باشد. فکری روشناست که جان خود انسان، آنرا آفریده باشد.
این مَـنیدن یا اندیشیدنست که با آن، انسان، « من » و سرفراز و آزاد میگردد. »»
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »
Posted on 06/23/2012 by رضا ایرانی
«« پیروزی «شعر» را در پسراندن دین »»
«« شعـر، در فضائی و زمانی نیرو میگیرد و دلها و روانها و عواطف را میرباید که جاذبهی دین بر روانها و عواطف ژرف انسانی میکاهد و سُست میشود و دین، تبدیل به عادات یکنواخت و ملال آور میگردد. از این رو پیدایش شعرای بزرگ درجامعه، و بقای آنها و محبوبیت آنها درجامعه، به خودی خود نشان آنست که دین، دیگر نیازهای ظریف و مردمی و عاطفی جامعه را برنمیآورد، و درست لطافت و ظرافت بی نظیر شعر، درگسترش طیف ارزشهای اخلاقی و معنای زندگی، گسترهی خالی روان و ضمیر را پُر میکند.
گسترهای که دین، ملک انحصاری خود میشمرد، بی سر و صدا و بی کاربُرد خشونت و درشتی، ازشعر، فتح کرده میشود. شعر، و به ویژه غزل، « من وعلویت من » را در انسان که گرانیگاه تفکر است، دوباره بر ضددین و شریعت، بسیج میسازد. از این رو باید این پیروزی شعر را در پسراندن دین، و تلطیف احساسات و علویت انسان، شناخت.
آنچه را شعرای بزرگ ایران، برای قیام انسانیت و لطافت اخلاقی و مُدارائی و انساندوستی و سرفرازی انسان، دربرابر بدویت و خشونت شریعت، و ایجاد دشمنی میان کافر و موءمن و پاره کردن اجتماع کردهاند، تاکنون شناخته نشده است. درتحقیقاتِ ارزشمند، بایستی این تمایز ژرف افکار آنها، از متون دینی و شریعتی، بازشکافته و برجسته ساخته شود، تا راه به سوی آزادی اندیشه و آفرینش اخلاقی برتر در جامعه گشوده شود. »»
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »
Posted on 06/21/2012 by رضا ایرانی
من حضورتان پیشنهاد میکنم (البته با پوزش بابت گستاخیام) بجای «محکوم کردن» و «افشاگری»، دست به گسترش اندیشهی « مقدس بودن جان و زندگی» فرهنگ ایران بزنید! ایران آتش زیرخاکستر است، ایران آبستن تحولات ژرف و در روند «نوزائی» از سر خویش است، بیائید ماما و قابله این کودک در راه باشید! تا کی صرفا» میبایست افشا و محکوم کرد؟ 33 سال کفایت نمیکند؟
به مردم امید رهائی از اسارت اسلام دهید! دست به نقد و سنجشگری اسلام و قرآن بزنید، باور بفرمائید زمانی که باعث و بانی چنین حرکتی شوید، مردم خود جنبشی بزرگ را آغاز خواهند نمود ونیازی به شعار و محکوم کردن این وآن و خود نخواهد بود!
پیروز و سربلند باشید
ر.ایرانی
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »
Posted on 06/21/2012 by رضا ایرانی
تنها راه رحمانی ساختن اسلام
«« تنها راه رحمانی ساختن اسلام، آنست که نویسندگان و اندیشمندان، آزادی داشته باشند که « قرآن » را آشکارا نقد کنند، و انتقادات خود را به اجتماع عرضه کنند. با آگاهی مردم از این انتقاداتست که راه رحمانی ساختن اسلام گشوده میشود. مردم با شناختن چهرههای غضبناک الله است که اکراه خود را از آن آشکار میسازند، و زیر فشار اجتماع، آخوندها، ضرورت کشف جلوههای رحمت الله را در قرآن در مییابند. این آخوندها و فقها و علماء دین هستند که باید در آغازخود، پیکریابی « رحمت الله » گردند و دریابند که زمان آنست که دست از پیکریابی چهره غضب الله بکشند. آنگاه که آخوندها، چاره ای جز آن نداشتند که جلوه رحمت الله باشند، به آسانی خود، رحمت الله را درهر آیه قرآن کشف خواهند کرد. فقط از این راهست که اسلام میتواند رحمانی بشود که آخوندها زیرفشار اجتماع، چاره ای جز آن نداشته باشند که در قرآن فقط آیات رحمت را بیابند و چشمشان از دیدن چهره غضب الله، کور گردد. »»
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »