• « زندگی » مـُقـدس است، خدا هم حق ندارد حکم قتل و اعدام بدهد.

    «ارتــای خوشه(سیمرغ)»

    گاه نوشتــار ِ
    « رضـا ایــــرانی »


    « آزادی هر ایرانی، زمانی میسر است که شــــریعت اسلام را با فرهــنگ مـردمی ایران مهار ساخته و دوام این آزادی را همــــواره با نگـــه‌داشتن شریعت اسلام با اندیشه‌های «قداست جان و زندگی و خرد مردمان»، و بدور از شمشیر اســلام، ضمانت نمــــاید.
    این تنها راه است، مابـقی، فـــریب و دروغ و ریــــا و ساده‌لوحی خطرناک و از سر، چیرگی شـریعت خونریز اسلام است. »

    بــرای انــــدیشه ایــــــرانی، انسان اندازه حکومت است.


    «« بزرگتـرین دشمن ملــت ایران، حکومت اسلامیست.
    حکومت اسلامی،دهه‌هاست که در همــــه جبهــــه‌های سیـــاسی و اقتـــصادی و فرهنگی و هنری و ملی، با نهایت درند‌‌گی و خشونت با ملت ایران می‌جـنگـد.
    اندیشیدن برای پیروز شدن ملــــــــــت ایــــــــران بـــــر حکــــــومت اسلامی
    در این جنگ وحشتناکست که انــــدیشیدن حقیــقی است.»»

  • « زندگی » مـُقـدس است، خدا هم حق ندارد حکم قتل و اعدام بدهد.

    « زندگی » مـُقـدس است، خدا هم حق ندارد حکم قتل و اعدام بدهد
  • بایگانی

«پیوند ایمان و اصل قربانی خونی»

«پیوند ایمان و اصل قربانی خونی»

اینکه نام دیگر ادیان توحیدی، ادیان ابراهیمی است بدین خاطر است که بر همین اصل بنیادی ِقربانی خونی استوار است. البته قضیه به آیین میترائیسم در ایران باز می‌گردد که میتراس با کشتن گاو مقدس، دست به آفرینش گیتی می‌زند. ادیان ابراهیمی، همه بدون استثناء، براین بنیاد ساخته شده‌اند. مفهوم ِ«ایمان» اساسن اینستکه موءمن بفرمان و امرِ الله یا یهوه یا پدر‌آسمانی، می‌بایست بکُشد، خون بریزد و سر ببُرد. یعنی قربانی خونی کند تا ایمانش را ثابت نماید ولو آنکه این قربانی، فرزند خودش باشد. و سپس آنرا «جشن» نیز بگیرد برای همین هم «عید قربان» بمعنای شادی و رضایت موءمنان از امر قربانی‌خونی کردن است.
بواسطه اینکه تحصیل‌کرده‌گان ایرانی و سازمان‌ها و دستجات سیاسی ما، همواره در فضای اسلام، تنفس کرده و بدون اینکه خود بدانند دارای افکار آلوده به اسلام و  در واقع آندسته نیز که بوئی از قضیه برده، هیچ‌گاه دلیری گلاویزی با شریعت اسلام و سنجش‌گری آن را نداشته و ندارند، ناگهان با خواندن این و آن نویسنده و متفکر غربی، کشفی عجیب می‌نمایند! نمی‌دانم ما چه نیازی داریم که از «کی‌یرکگارد» یاری گرفته، تا بدانیم مفهوم ِ«ایمان» و قربانی خونی چیست! ما هنوز نیایشگاهای میترائیان را در پیکر زورخانه‌ها در ایران را داریم و اما شناختی از این آیین نداریم شاید چون ترجیح داده‌ایم نخست از دید غربیان به مسائل‌مان بنگریم. شاید تنها با مروری مختصر برآنچه بر سرجنبش بابیان در کمتر از 150 سال پیش، یا همین حکومت اسلامی سی وپنج ساله حاکم بر ایران،  می‌بایست این «بدیهیات» را برایمان روشن کرده باشد. با این وجود، ولی هنوز هم از گفتن وافعیت بشکل سرراست و پوست‌کنده، دریغ می‌ورزیم و از میان آوردن اسلام  بطور روشن ابا داریم. براستی چرا گُسستن از اسلام دشوار است ولی انکار آن ساده؟

 

آیا انسان شاهکار خداست؟

« آیا انسان شاهکار خداست؟ »

 

انسان در آغاز می‌پنداشت که عظمت هر چیزی، تابع عظمتِ سرچشمه و مبدأش هست. طبق این پنداشت، (انسان) برای آنکه ایمان به عظمت خود پیدا کند، نیاز به وجود خدائی داشت که مبدأ ِ او باشد و او را خلق کند. خدائی باید باشد تا جهانی بیآفریند و در میان این همه مخلوقی برتر و بهتر از همه بنام انسان بیآفریند و انسان  شاهکار خدا باشد.
ولی برعکس این پنداشت و خرافه نخستین‌اش، انسان برای این بزرگ و عالی نیست، چون مبدأش و خالقش بزرگ است  و چون شاهکار‌ چنین خالق و مبدأیست؛ بلکه انسان برای آن بزرگ است، چون آفریننده‌ی شاهکارهای بزرگتر از خودش هست.
انسان برای آن بزرگ است، چون خودش را از هیچ، همه چیز ساخته است.
از نقص، کمال ساخته است، از خود خدا ساخته است. ولی علیرغم آن، باور نمی‌کند که این کمال و تعالی و عظمت، ساخته‌ی اوست. باور نمی‌کند که خدا، بزرگترین شاهکار و ساخته اوست.
حالا چگونه می‌تواند این بزرگترین شاهکار خود را، که بزرگترین نشان  آفرینندگی او بود، بزرگترین ننگ‌اش بداند و حتی منکر وجود این اثر خود شود و آن را هیچ بیانگارد؟

از زنده یاد پهلوان منوچهر جمالی