«پیوند ایمان و اصل قربانی خونی»

«پیوند ایمان و اصل قربانی خونی»

اینکه نام دیگر ادیان توحیدی، ادیان ابراهیمی است بدین خاطر است که بر همین اصل بنیادی ِقربانی خونی استوار است. البته قضیه به آیین میترائیسم در ایران باز می‌گردد که میتراس با کشتن گاو مقدس، دست به آفرینش گیتی می‌زند. ادیان ابراهیمی، همه بدون استثناء، براین بنیاد ساخته شده‌اند. مفهوم ِ«ایمان» اساسن اینستکه موءمن بفرمان و امرِ الله یا یهوه یا پدر‌آسمانی، می‌بایست بکُشد، خون بریزد و سر ببُرد. یعنی قربانی خونی کند تا ایمانش را ثابت نماید ولو آنکه این قربانی، فرزند خودش باشد. و سپس آنرا «جشن» نیز بگیرد برای همین هم «عید قربان» بمعنای شادی و رضایت موءمنان از امر قربانی‌خونی کردن است.
بواسطه اینکه تحصیل‌کرده‌گان ایرانی و سازمان‌ها و دستجات سیاسی ما، همواره در فضای اسلام، تنفس کرده و بدون اینکه خود بدانند دارای افکار آلوده به اسلام و  در واقع آندسته نیز که بوئی از قضیه برده، هیچ‌گاه دلیری گلاویزی با شریعت اسلام و سنجش‌گری آن را نداشته و ندارند، ناگهان با خواندن این و آن نویسنده و متفکر غربی، کشفی عجیب می‌نمایند! نمی‌دانم ما چه نیازی داریم که از «کی‌یرکگارد» یاری گرفته، تا بدانیم مفهوم ِ«ایمان» و قربانی خونی چیست! ما هنوز نیایشگاهای میترائیان را در پیکر زورخانه‌ها در ایران را داریم و اما شناختی از این آیین نداریم شاید چون ترجیح داده‌ایم نخست از دید غربیان به مسائل‌مان بنگریم. شاید تنها با مروری مختصر برآنچه بر سرجنبش بابیان در کمتر از 150 سال پیش، یا همین حکومت اسلامی سی وپنج ساله حاکم بر ایران،  می‌بایست این «بدیهیات» را برایمان روشن کرده باشد. با این وجود، ولی هنوز هم از گفتن وافعیت بشکل سرراست و پوست‌کنده، دریغ می‌ورزیم و از میان آوردن اسلام  بطور روشن ابا داریم. براستی چرا گُسستن از اسلام دشوار است ولی انکار آن ساده؟