زنده‌ و بسیج ساختن فرهنگ اصیل‌ایرانی

«« زنده‌ و بسیج ساختن فرهنگ اصیل‌ایرانی »»

 

آزادیخواهان میهن ‌دوست بیشتر از دو راه یا دو انتخاب ندارند:

یک: زنده‌ و بسیج ساختن فرهنگ اصیل‌ایرانی

فرهنگ ایرانی و بسیج ملت بر شالوده‌ی آن، به کردار جامعه و حکومت بر پایه اصل «قداست زندگی = گزندناپذیری جان و خرد»، یعنی هیچ کس و هیچ قدرتی حق جان‌ستانی ندارد و یعنی هیچ کس و هیچ قدرتی حق آزار  هیچ انسان و حیوانی را ندارد. این «حق» از همه، بویژه از هر «خدائی»، بنا بر فرهنگ اصیل ایران، گرفته شده است!

این «جان»، تنها جان ایرانی و یا جان دسته و گروه و یا ایدئولوژی و یا دین ویژه‌ای نیست و  همه جان‌ها را در بر می‌گیرد و گرامی می‌دارد.  « جان» که «گزندناپذیر » شد، راه بر هرگونه قهر و خشونت و آزاری، برای همیشه بسته خواهد شد و تنها راه رفع و زدودن  اختلافات و تنش‌ در جامعه، بر اساس «همپرسی و تفاهم همگانی» خواهد گردید.
 مبنا، پیدایش تجربه و خرد انسانی همگانی، ولو آنکه اشتباه نیز رُخ دهد، باز این خرد انسانی همگانی خواهد بود که پیدایش رفع اشتباه و تصحیح تجربه و  راه را، به گردن خواهد گرفت. جایی برای امام و ولی‌فقیه و شاه و رهبر ایدئولوژیک … نخواهد بود. هیچ قدرتی و شخصیتی و حزبی ویا گروهی، حق تعیین‌ تکلیف و در یک سخن، «معین‌ساختن» ،هیچ فردی و یا جامعه را نخواهد داشت.

حق به سرپیچی و ایستادگی در برابر هر حکومت بیدادی، برای همه، خدشه ناپذیر، بر جا خواهد ماند. و این خود  به کردار، مبنای شالوده‌ی «حکومت داد» است که از خرد مردمان پیدایش می‌یابد.

دو: راه حل شکست خورده

در «شریعت اسلام» بدنبال راه حل برای مسائل و معضلات جامعه خود باشیم و همه چیز را در آن جستجو نمائیم!
 آیا همه‌ی تباهی‌ها از همین شریعت و تیغ ِبُرنده‌اش ناشی نگشته است؟

ادامه رونوشت برداری از اروپا و امریکا، و تحمیل ذهنیت غربی به فکر و روان ایرانی و سعی در  معین ساختن او براساس غرب.  در یک سخن، تغییر فرهنگ ایرانی به فرهنگ اروپا و امریکا!
 آیا این راه حل ورشکسته که منجر به فاجعه انقلاب و چیره‌گی شریعت اسلام گشت، نیاز به تکرار دارد؟

ر. ایرانی