«ایدهآلهایی که فقط وسیله هستند»
از کتاب ««از حقیقت باید گریخت»» نوشته استاد منوچهر جمـــــالی
انسانی که ضعیف هست، دروغگو میشود، دو رو میشود، چاپلوس میشود و شرم ندارد. بدینسان با ضعف جسمی، ضعف اخلاقی و روحی ریشه میکند و ریشه میدواند.
با مقتدر ساختن مستضعفان، ضعف جسمی برطرف میگردد ولی ضعف اخلاقی و روانی و روحی باقی میماند و چون با این «فضائل» به قدرت رسیده است (پیروزی را بدست آورده است)، این ویژگیها را در قدرت نگاه میدارد.
هرکسی با شیوه و وسائلی که پیروز شد(با فضائلی و خصوصیات روانی و اخلاقی که توانست قدرت را تصرف کند) آنها را به عنوان ضامن بقای قدرت خود نگاه میدارد. بدینسان در اوج قدرت، فساد اخلاقی خود را بعنوان فضائل واقعی حفظ میکند. پیش از آنکه ضعیف به قدرت برسد، باید ضعف را در او ریشهکن کرد نه آنکه ضعیف را یکراست مصدر قدرت ساخت.
نابود ساختن این ویژگیهای روانی و روحی و اخلاقی که نتیجه ضعف متمادی او بوده است، بیش از رفع » ضعف جسمانی» او وقت میگیرد. رسیدن ضعیف به قدرت، سبب ابقای اخلاق و ویژگیهایی میشود که در ضعف بدست آورده است و آنرا بعنوان فضائل خود تلقی کرده است.
ایدهآلهای یک انسان ضعیف، راستی و جرئت و شرم و صداقت و … است چون در واقعیت دروغگو و چاپلوس و منفعتپرس و بیشرم و دو رو است. این است که این ایدهآلهای او، وسائل و اسلحههای او هستند. ایدهآلهای او، ضعفهای واقعی او هستند. ضعیف، قرنها از هر ایدهآلی بعنوان اسلحه و وسیلهاش استفاده کرده است. از اینرو اخلاق را حقیر و بیارزش میسازد. حتی خدا و مقدسات او نیز، وسائل او هستند. پس باید ضعف را ( نه تنها جسمیاش، بلکه روانی و روحی و اخلاقیاش را ) در آغاز برانداخت پیش از آنکه به ضعیف قدرت را انتقال داد.
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »