Posted on 12/19/2011 by رضا ایرانی
معنای یلدا
«« ماه دی یا دسامبر، ماه خرّم و ماه بهی نیز نامیده میشده است، چون بـِه و بِهی، نام زنخدای عشق( ونوس = زُهره = افرودیت) یعنی، خرّم و بیدُخت و شاده هست، که زنخدای عشق و زندگی (=ژی) و شادی است. نام دیگراین زنخدا شاده و « ژی = جی» است. نام روز یکم وهشتم این ماه دی، هردو خرّم(هو + رام = هور + رام) میباشند.
دراین روزها، ملت ایران، «جشن دموکرسی= جشن خرّم » میگرفته است، که جشن تابعیت حکومت ازخواست ملت، و انبازیملت با حکومت باشد، که فراموش ساخته شده است.
این تنها ماهی هست که سه روز درماه، با ماه، اقتران میکنند، یعنی سه بار، ماه وخورشید، همآغوش هم وجفت هم میشوند، وسه بار جشن عروسی ماه با روزها، گرفته میشوند.
این سه روز، عبارتند از: روز هشتم، دی به آذر( دی= آذر)، و روز پانزدهم که دی به مهر( دی= مهر) باشد، وروز بیستوسوم که روز دی به دین ( دی= دین ) میباشد. این اصطلاحات به معنای آن بودند که زنخدا «آذر» و زنخدا « مهر» و زنخدا « دین »، وزنخدا « دی »، چهار چهره یک زنخدا هستند.
مردم، روز هشتم را که « دی به آذر » باشد( وارمنیها درگذشته، مهرمینامیدهاند) غـمزدا مینامیدند. روز پانزدهم را که دی به مهر باشد(دی=مهر)، دینپژوه مینامیدند. و روز دی به دین(دی=دین)، جانفزای مینامیدند. و روز بیستوچهارم که «دین» باشد، «بتفریب» خوانده میشد، که به معنای آن بود که این خدا اصل زیبائی در هر انسانی است و دل همه را با زیبائیش میرباید.
این دو روز، که روزبیستوسوم، و بیستوچهارم ِ ماه باشند و باهم اینهمانی دارند، زمان ِ «زایش خدای عشق و زندگی و شادی» بودند و این درست معنای یلدا (ایل + دا) هست. »»
از استاد منوچهر جمالی
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »
Posted on 12/17/2011 by رضا ایرانی
چرا انسان صفاتی را در خدایان میستاید که خود دوست دارد؟
«« این مهم نیست که خدائی وجود دارد یا ندارد، و آیا قابل اثبات کردن با عقل هست یا نیست، بلکه این مهماست که این خدایان را به چه میستایند. انسان صفاتی را در خدایان میستاید که خود دوست دارد و آرمان نهفته اوست و میخواهد بدان برسد یا آنرا بکند، ولی جسارت آنرا ندارد که آن صفات و آرمانها را آشکار کند و در عمل، بدان حقانیت بدهد.
با مقدسساختن این صفات و آرمانها در خدایش، راه را برای واقعیت دادن آن آرمانها و صفات از خودش میگشاید.
ستودن قهر و انتقام و قدرت و خشم و خدعه و حق به کشتار، و وحشت انگیختن، و حکمت (= شرّ را وسیله رسیدن به خیر کردن) در «الله»، برای آنست که موءمن به اسلام، خودش این امکانات را در زندگی روزانه داشته باشد، و بکار بندد. درست همین تصویر الله را که قرآن و موءمنانش همیشه میستایند، راه را برای همه تباهکاریهای اخلاقی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حقوقی در اجتماع میگشاید. »»
از استاد منوچهر جمالی
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »
Posted on 12/15/2011 by رضا ایرانی
«مفهوم «علم» و معنای آن»
«« در اسلام وسایر ادیان نوری، «علم» به «معلومات = دانسته ها» گفته میشوند. الله ، عالم (همه دان) هست، چون همهی چیزها، بدون جستجو و آزمایش، برایش روشن است.
الله و اهورامزدای زرتشت و یهوه، جوینده نیستند. علمشان برپایه جستجو نیست. از این رو در ادیان، «حافظه» ارزش برتر از «تفکر» را دارد.
وارونه این، خرّم، خدای ایران، اصل جستجو در هر انسانیست، نه همه دان.
این معنای «علم» در این ادیان، به کلی با مفهوم علم (ساینس) فرق دارد. علم به مفهومی که مدرنیسم را در جهان آفرید، تنها معلومات نیست. این بخش، فقط «فن» و «وسیله» میشود. فقط بسته به اینست که این بخش علم (معلومات) وسیله دردست چه کسی و چه حزبی و گروهی بیفتد. ولی معلومات ، هنوز علم نیست. علم به معنای «روش جستجو و پژوهش» است که «استقلال جوینده و آزادی تفکر» را میطلبد. در این مفهوم علم، معلومات، «حدود علم» نیستند. بلکه معلومات، فقط محصول روش جستجو و آزمایش انسان، هستند، و طبعا دانستنیها قابل گذرند و میتوان از آنها بآسانی، گسست.
معلومات، هیچگاه، زندان تفکر و آزادی نمیشوند. مدرنیسم، پیایند گسترش دادن این روش جستجو و آزمایش (علم)، به سایرگسترههای زندگی (اقتصاد، سیاست، حقوق، هنر، اخلاق) هستند. آموختن معلومات بنام علم در دانشگاهای غرب، بدون آن روش که استقلال و آزادی تفکر را میآفریند، بزرگترین خطر کشورهای اسلامیست. موءمنان به ادیان و ایدئولوژیها، فقط طالب بخش معلومات ِ علوم جدید هستند، نه بیشتر. »»
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »
Posted on 12/13/2011 by رضا ایرانی
«آرمان پهلوانان ایران»
«« در شاهنامه، آرمان همهی پهلوانان ایران، یافتن نام نیک در امروز اجتماع و در آینده اجتماعست و هیچکدام بدنبال رسیدن پاداش در آخرت نمیروند. چون غایت زندگی در آخرت، بدست آوردن رضای الله و اطاعت کردن از اوست.
ولی برای بدست آوردن نام نیک، باید دل مردم را در گیتی، نه تنها امروز بلکه فرداها نیز بدست آورد. و این فرق فـرهنگ ایران با شریعت اسلامست، که کسی برای بدست آوردن دل مردم در آینده و در فردای تاریخ، نمیکوشد. برای پهلوانان، هر عـملی و اندیشهای، «تخم نیکی» بود که امروز در اجتماع میکاشتند، تا همیشه اجتماع در آینده از آن بهره ببرد.»»
از استاد منوچهر جمالی
Filed under: فرهنگ ایرانی | Leave a comment »