از فردوسی زمانه، استاد منوچهرجمالی:
جوانمردی، چنان پنداشته میشود، بخشیدن مال وخواسته وثروت خود نیست که اغلب ندارند . جوانمردی درفرهنگ ایران ، دراصل بخشیدن وافشاندن جان خود ، دراندیشه ها و گفتارها وکردارها وعواطفیست که قدرتهای روزگار را از آزردن جان وخرد انسانها با زدارد . این جان انسان که گوهرسیمرغست، تحول به اعمال وافکارو اقوالی می یابد که هرگونه قدرتی را چه مذهبی و چه اقتصادی و چه سیاسی ازقهرورزی وتهدید و فشارو درشتی و تعدی و تجاوز به اجتماع باز میدارد، تا راه پرورش خردها وجانها برای همه گشوده شود . ایران ، نیاز به رستاخیزمنش جوانمردی دارد که درهر ایرانی نهفته وخفته هست. بیائید از سربادلیری این جوانمرد ی را درخود بیدارسازیم و باز ایرج بشویم ، باز سیاوش بشویم ، وباز، زال زربشویم ، باز، فرانک ، مادر فریدون بشویم که مبتکر بزرگترین خیزش مردم درایران برضد ضحاک شد ، و باز، سیندخت کابلی بشویم که بادلیری بی نظیرش، نخستین میانجیگردرفرهنگ ایران شد ، و دشمنی را تبدیل به دوستی و آشتی ومهرورزی کرد . درهرانسانی ، گوهرجوانمردی هست . جوانمردی ، بخشیدن غنای گوهرمردمی جان، دراعمال وافکاراست تا اجتماع را به بدی نسپاریم
« ما فرزندان خدای ایران، سیمرغیم. تخم خدا، درهمه انسانها افشانده شده است، وجان آنها است . ما درفطرتمان ، نه مطیع اللهایم ، نه مطیع رسولش، نه مطیع اولوالامرش، نه امام دوازدهمش، نه ولایت فقیهاش. انسان درفرهنگ ایران، بدین معنی « مستقل» است.
استقلال، یعنی نفی وطرد هرگونه اطاعتی وتابعیتی وتقلیدی ازهرقدرتی.»
« درفرهنگ ایران، «انسان»، گوهر« انبازی» درگسترهِ معنایش هست.
انسان،مردم(مر+تخم) است. َمر، به معنای جفت است. مردم، تخم یا اصل ِجُفتی یا همزادی،یا انبازی یاهمپرسی وهمآفرینی است انسان، جـَم « =جفت= همزاد= انباز» هست. معنای این نام آنست که انسان درهمآفرینی با طبیعت وبا انسانها وبا آفتاب وماه و با خدا وبا گیاه وجانورواجتماع، روشنی وجنبش وشادی را میآفریند.انسان، مخلوق وتابع و مصنوع وعبدهیچ قدرتی نیست »
Filed under: فرهنگ ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟