زن، زندگی، آزادی، جمهوری ایرانی
.در منطق الطیر عطار، همه «سی مرغ» در جستجو باهم، در مییابند که همه با هم، سیمرغ یا شاهند
فرهنگ ایرانی، همه انسانها را با هم، خدا یا سیمرغ میدانست و میداند چونکه خدا یا سیمرغ، خوشه همه انسانهاست
پس سامان جامعه (=حکومت) نیز میباید از همه انسانها در اجتماع، از همه ملت، پیدایش بیابد. چنین سامانیاست، که با خرد جوینده و آزماینده مردمان، پیدایش مییابد. به سخنی دیگر، مردمان با خرد جوینده و همپرس یکدیگر، سامان یا حکومت میشوند. این حکومت، این سامان، برآمده از همپرسی خردهای مردمانش هست، که به مفهوم داد، حقوق و قانون رسیدهاند و خود را در زایش چنین سامانی، پدیدار میسازند
آنهایی که شکایت از نبود «رهبری» میکنند، این اصل فرهنگی ایران، را نادیده گرفتهاند. ملت ایران، در تلاش است تا خود حکومت بشود. آنچه بسیار اهمیت دارد، زائیدن سامان یا حکومت، از خود است
ملت ایران خود را در حکومت میزاید و پدیدار میسازد. در اندیشه پیدایشی، جامعه و حکومت از هم جدا نیستند. جدایی و از هم شکافتگی، پیایند تفکر خلقت است
انسان ایرانی که «صغیر» بود و ضحاک «ولی» او، میرود که تحول به انسان حکومتی در اجتماع گردد. این حق هر انسانی است که در آفریدن نظام، قانون و داد، همکار و انباز باشد. این انسانهای جامعه هستندکه سرچشمه سامان و حکومت هستند. حقانیت حکومتی=لجیتمیسی (نه مشروعیت) تابع این سرچشمه هست، نه آخوند و شاه! نه الله و نه از هر الهی دیگر
این انسان ایرانی است که در نهادن قانون، در نهادن و بر پا نمودن نظام حکومتی خویش، و در پدیدار سازی حقوق سیاسی و اقتصادی، تحول به «شهروند» مییابد
این «شهروند» است که به همه میاندیشد، به همه سامان میدهد، نگران زندگی همه هست، و به شادی همه میپردازد
Filed under: فرهنگ ایرانی، فرهنگ سیمرغی ایران، جمهوری ایرانی | 1 Comment »