« دروغ » به معنای « اصل ضدِ زندگی » است

از زنده‌یاد پهلوان منوچهر جمالی

« دروغ »

به معنای «  اصل ضدِ زندگی » است

نه به معنای « گفتار ِناراست وکـذ ب »

 ***********

دروغ، به معنای « دریدن، وازهم شکافتن

وازهم پاره کردن ِجـان و خـرد » است

 

معنائی که ما امروزه از« دروغ » داریم

مارا از شناخت فرهنگ ایران، باز می‌دارد

« دروغ »، در اصل، به معنای « اصل ضد‌زندگی = اصل اژی » بوده است که بنیاد فرهنگ سیاسی و اجتماعی و دینی و اقتصادی و قضائی  ایران می‌باشد. مقدس‌بودن زندگی(= ژی= گی=جی=گیان) درفرهنگ ایران، خواه ناخواه، همیشه در اندیشه‌ی  یافتن شیوهِ برخورد با « اژی = دروغ = اژدها » بوده است. شیوه‌ی برخورد فرهنگ اصیل ایران، با « دروغ یا اژی » به گونه‌ای دیگر بوده است که « الهیات زرتشتی و خود ِ زرتشت » سپس در پیش گرفته‌اند.
این اصطلاح، درالهیات زرتشتی، با آنکه معنای بسیار یکسویه و تنگ و محدودِ مذهبی پیدا کرده است، ولی برآیندهای پیشین را نیزکم و بیش، درحاشیه خود، نگاه داشته است.

« مِهـر دروج » که « شکستن قرارداد و عهد » درآئین میترائی بوده است، گناهی بوده است که برشالوده مفهوم « روشنی برنده و درنده و طبعا آزاردهنده » پدید آمده است، که درست بر اصل « دروغ، که دریدن و بُریدن جان می‌باشد»‌ استوار بوده است.
 « مِهردروج »، استوار برمفهوم « مهری » است که در « قرارداد و عهد میان انسان و خدای بریده و جدا گوهر ازهمدیگر » استوار می‌گردد. و همین « بُریدگی و دریدگی میان خدا و انسان »، که در
«بُریدگی و دریدگی همه انسان‌ها وجان‌ها از همدیگر، بازتابیده می‌شده است و می‌شود »، در فرهنگ سیمرغی، « دروغ، یا اصل درد و آزار و زجر و کشتار » می‌باشد.

« مهر دروج » میترائیان و زرتشتیان، در واقع، استوار بر« دروغ » است، ولی از دیدگاهِ خود ِ آنها، همین تیغ درنده و بُرنده و جداسازنده، « اصل روشنی و راستی » شـمـرده می‌شود. « دروغ »، ازواژه « در dar ، به معنای دریدن، شکافتن، ازهم جداکردن» برآمده است. درپهلوی  دریتار daritaar به معنای درنده، پاره کننده و زجردهنده و آزار دهنده است. « دریدن » که مستقیما با کُشتن و قربانی خونی‌کردن کار داشته است، اصل « درد » شمرده می‌شد ( درد=drita نیز ازهمین ریشه  darاست )، نزد میترائیان و زرتشتیان، درست « اصل روشنی و راستی» شمرده می‌شد. اینست که پدیده « دریدن »، دو رُویه‌ی کاملا متضاد باهم یافته است که در واژه‌ها به ما به ارث رسیده است.

ازیکسو، واژه‌های « دروغ=درا وُ قا، و درد=دریتا، و درو=اسلحه، دُروند

Darvant=dregvant=drvant

که زرتشتیی‌ها به کافرو بی‌دین ومرتد می‌گویند، ولی دراصل به معنای  آزار دهندهِ جان و قربانی خونی کننده بوده است، نیشتر= تیغ با نیش و سر تیز، جنگ افزار سهمناک ( نیزه یا رمح و سنان)، همه از این ریشه‌اند.

همچنین « درفشه » که به معنای تیغ وشمشیر است ازاین ریشه است .  یا درفش ( دروش ) به افزارپینه دوز و کفشگرگفته می‌شود، چون با نیش تیزش، چرم را سوراخ می‌کند.  درکردی به « دندان ناب درنده » ، دروک  گفته می‌شود. واژه « داغ و درفش » این رویه دردناک را بخوبی نشان می‌دهد. همچنین درکردی « درو» هم به « خار» وهم به « دروغ » گفته میشود . ازسوی دیگر، همین واژه، برای میتراس ، که خدای قربانی‌خونی بود و روشنی از دیدگاه او‌، پیآیند بُریدن و دریدن چیزها ازهمدیگراست (دوچیزکه ازهم بریده شدند، روشن‌هستند، فرقان درقرآن)  معنای روشنی داشت.  درفشنده‌، به معنای  درخشنده و روشن و تابداراست.  درفش‌، چیزیست که درخشان است‌.

درفشی بزد چشمه آفتاب       سرشاه گیتی درآمد  زخواب

شمشیر یا تیغ در پنجه‌ی شیر، در پرچم ایران‌، و خورشید برپُشتش، نماد همین پیوند « روشنی با تیغ و شمشیر» بود، که با میترائیان‌، متداول شد‌. درفش شیر وشمشیر و خورشید، یک درفش میترائی با سه نشان میتراس بود.

 

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: