«معیارهای اخلاق»
از زندهیاد پهلوان منوچهر جمالی
درفرهنگ ارتائی-سیمرغی ِ ایران، معیارهای اخلاق، از خواستهای (امر و نهی) خدا، مشخص نمیشدند، بلکه از شکلیابیهای تخمهای خدا، دراعمال پهلوانانی که برجستهتر و صافتر پیدایش مییافتند، مشخص میشدند. ازاین رو، اخلاق، دارای تنوع بسیار بود. کارهای سیامک و فریدون و ایرج و کاوه و زال و فرانک (مادرفریدون) و سیندخت (زن مهراب کابلی) و سیاوش، شکلگیریهای تخمهای خدا، در اعمالی بسیار برجسته بود. این پیکریابیهای گوهر خدا، در کردارهای این پهلوانان، ارزشهای بزرگ ِاجتماعی و اخلاقی درایران بودند. به عبارت دیگر، این خود خدا بود که در رفتار این پهلوانان شکل میگرفت و سرمشق و مُدل رفتار مردم میگردید( نه گفتارش و نه امر و نهیاش).
سپس، با چیرگی آموزهی زرتشت، این برداشت از داستانها، فرو کوبیده شد، چون از این پس، این خواستهای اهورامزدای زرتشت بود که معنای نیک را، در گفتار و کردار و پندارنیک مشخص میساخت، نه پهلوانان. اینستکه داستانهای شاهنامه در دوره ساسانیان، همه از دیدگاه یزدانشناسی زرتشتی، از موبدان زرتشتی، تحریف و مسخ ساخته شدهاند
Filed under: فرهنگ ایرانی، فرهنگ سیمرغی ایران، تصویر انسان ایرانی، جمهوری ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟