«خرم نوروز جمشیدی، بر همهی مردمان، فرخنده باد!»
بیا تا امشبی دلشاد باشیم
شبی از غم، چو سرو، آزاد باشیم
دمی بر بانگ چنگ و نالهی نی
سراسر کن قدح، در ده پیاپی
برآمد از جهان، آواز مستان
ببد مستی جهان را داد بستان
می و معشوق و عشق و روز نوروز
ز توبه، توبه باید کرد امروز
بیار آن بادهٔ خوشبوی چون مشک
که تا تر گردد از می مان لب خشک
« عطار »
Filed under: فرهنگ ایرانی، فرهنگ سیمرغی ایران |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟