آیا اعدام انسان فلسفه هم دارد؟
++«فلسفه مجازات اعدام و ضرورت لغو آن »
پس از سی و چهار سال تازه رسیدهاند به «ضرورت لغو اعدام»، شاید پنجاه سال دیگر پی ببرند که اساسا هیچ کُشتنی بر حق نیست و «ضرورت لغو » آن را بخواهند!
آیا تنها اعدام میباید لغو شود و دیگر انواع کُشتن، مانعی ندارد؟
هنوز تا پیبردن به سراندیشهی «قداست جان» فرهنگ ِایرانی، راه درازی در پیش است. هنوز تا درک و فهمیدن این اندیشه، که والاترین اصل فرهنگ ِایرانی است و بیانگر انساندوستی، حیواندوستی و طبیعتدوستی، و در یک سخن «گیتی دوستی» و «گیتیآرائی» در فرهنگ اصیل ِایران، سالها فاصله هست.
هنوز نفهمیدهاند که در فرهنگ ایرانی، حق جانستاندن، از همه پیشاپیش گرفته شده و هیچ قدرتی، و مرجعی و الهی، و پیغمبری و لو برگزیده این الاه و یا آن الاه، و هیچ حزب و گروه سیاسی و رهبری، هیچ رهبر سیاسی و ارتشی، حق جانستانی و یا امر دادن و فتوای قتل و کشتن را ندارد! حتی «پسندیدن» چنین اندیشهای، در هیچ کسی از دید فرهنگ ایرانی، قابل تصور نیست!
پسندی و همداستانی کنی
که جان داری و جانستانی کنی
(سخن ایرج در شاهنامه)
هنوز نفهمیدهاند که سراندیشهی «قداست جان» فرهنگ ِایرانی، بسیار افزونتر و نیرومندتر از هر اندیشهی ترجمهایست که تاکنون با آن «آشنا» گشتهاند.
آزردن، دروغ و نادیدهگرفتن حق انسان، راه همه در این سراندیشه، بسته شده و در این سراندیشه همهی حقوق انسانی، حمل میشوند.
تازه و آرام آرام، و آنهم نه همهی این «پیشروان خلق»، پس از سی و چهار سال، میروند که بپذیرند زندهیاد شاهپور بختیار، «نوکر بیاختیار» نبود! او انسان دلیری بود که ایران و انسان را دوست میداشت و به خود استوار بود.
شاید پنجاه سال پس از این پی ببرند…
ر. ایرانی
Filed under: فرهنگ ایرانی، فرهنگ سیمرغی ایران، جمهوری ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟