به یاد استاد منوچهر جمالی

 

«« بندگی کردن و زیستن »»

Jamali-July_2013

به سوزد در آتش گرت جان و تن
به از بندگی کردن و، زیـستـــن
(فردوسی)

 

«« هیچگونه بندگی، شوم‌تر از بندگی‌کردن از یک فکر و عقیده نیست
ولی انسان نیرومند، نمی‌تواند در بندگی، زندگی کند

و انسان، در سُستی، زندگی را با وجود بندگی، دوست می‌دارد
و برای کشیدن بار ِ بندگی، آن را ایمان و  وفاداری به عهد می‌نامد
و بنده هر که شد، او را خدا می‌سازد
و یا، بندگی را برترین هنر، می‌خواند
یا آن فکر و عقیده را، حقیقت می‌شمارد
که بندگی‌کردن از آن، روا و پایا باشد

و این نیرومند است که زیستن را بی‌سرفرازی نمی‌پذیرد
و در بندگی‌کردن، جانش می‌سوزد
و آتشی می‌شود که تا به‌آسمان زبانه می‌کشد
و آنچه او را بنده ساخته، با خود، خاکستر می‌کند.

من آنانی را دوست می‌دارم
که دست رد به‌سینه حقیقتی می‌زنند که انسان را تسلیم خود می‌خواهد

من آنانی را دوست می‌دارم
که فکری را که می‌خواهد بر آن‌ها حکومت کند، از در می‌رانند

من آنانی را دوست می‌دارم
که از بندگی خود، فضیلت نمی‌سازند

و از آن‌ها بیزارم
که دل، به بندگی سپرده‌اند،
و با خردشان، از بندگی، مایه برای زندگی همگان می‌سازند.  »»

یک پاسخ

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: