• « زندگی » مـُقـدس است، خدا هم حق ندارد حکم قتل و اعدام بدهد.

    «ارتــای خوشه(سیمرغ)»

    گاه نوشتــار ِ
    « رضـا ایــــرانی »


    « آزادی هر ایرانی، زمانی میسر است که شــــریعت اسلام را با فرهــنگ مـردمی ایران مهار ساخته و دوام این آزادی را همــــواره با نگـــه‌داشتن شریعت اسلام با اندیشه‌های «قداست جان و زندگی و خرد مردمان»، و بدور از شمشیر اســلام، ضمانت نمــــاید.
    این تنها راه است، مابـقی، فـــریب و دروغ و ریــــا و ساده‌لوحی خطرناک و از سر، چیرگی شـریعت خونریز اسلام است. »

    بــرای انــــدیشه ایــــــرانی، انسان اندازه حکومت است.


    «« بزرگتـرین دشمن ملــت ایران، حکومت اسلامیست.
    حکومت اسلامی،دهه‌هاست که در همــــه جبهــــه‌های سیـــاسی و اقتـــصادی و فرهنگی و هنری و ملی، با نهایت درند‌‌گی و خشونت با ملت ایران می‌جـنگـد.
    اندیشیدن برای پیروز شدن ملــــــــــت ایــــــــران بـــــر حکــــــومت اسلامی
    در این جنگ وحشتناکست که انــــدیشیدن حقیــقی است.»»

  • « زندگی » مـُقـدس است، خدا هم حق ندارد حکم قتل و اعدام بدهد.

    « زندگی » مـُقـدس است، خدا هم حق ندارد حکم قتل و اعدام بدهد
  • بایگانی

چرا عادت، دشمن اندیشیدن است؟

«چرا عادت، دشمن اندیشیدن است؟»


زندگی، نیاز به عادت دارد، تا بتواند با سرعت و قطعی عمل و داوری کند، ولی عادت، دشمن اندیشیدن است. یک اندیشه، هنگامی «عادی» می‌شود، که دیگر در آن، آگاهانه اندیشیده نشود، و اندیشیدن در آن، آنقدر بکاهد که «اندیشه‌ای بی‌اندیشیدن» یا «اندیشه‌ای مکانیکی، اندیشه ثابت و سفت و جا افتاده» بشود. چنین اندیشه‌ای، چون دیگر خالی از اندیشیدن است، بی تردد و تزلزل و نوسان‌ست، که عمل و داوری را کُند می‌کنند، و در گستره عمل و داوری، انسان را سریع می‌سازد.

ولی درست همین اندیشه‌ها که عادی شده‌اند، نه تنها بزرگترین دشمن «وا اندیشیدن خود» هستند، بلکه بزرگترین دشمن اندیشیدن بطور کلی هستند. چون اندیشیدن در گوهرش، برضد «عادت کردن» است. از این رو نیز مردم عادی، از اندیشیدن می‌هراسند، و به عُرف و ایمان می‌چسبند. البته انسان، نمی‌تواند در همه مسائل، همیشه بیاندیشد و همیشه در حال تزلزل و تردد و بی ارادگی و نوسان و آویختگی باشد، و نیاز به اندیشه‌های عادت شده دارد، که می‌خواهد آنها «اندیشه، به حساب آیند»، ولی نمی‌خواهد که از نو باز اندیشیده شوند.
از این رو ، اندیشیدن، با «شکستن بزرگترین عادت، که عادتِ ایمانی‌ست»، آغازمی‌شود، چون با «ایمان»، عادت کردن به یک اندیشه، بنیاد گذارده می‌شود. و ایمان به هر اندیشه‌ای، آن اندیشه را عادی و ضد اندیشه می‌سازد، و این تراژدی همیشگی اندیشه است.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: