هم میهمنانم لابد اطلاع دارند که سال گذشته شعبه 2دادگاه انقلاب کرج مرا به عنوان یک متهم در پی حقوقی مطلق به اتهام توهین به چیزی بنام » مقام معظم رهبری» به دو سال حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام و ارتباط با ایرانیان تبعیدی به یک سال و جمعا سه سال حبس محکوم کرد.
درهمان زمان بازپرس شعبه 6 دادگاه انقلاب کرج بنام محمدیاری به اتهام توهین به مقدسات پرونده ای گشود که ابتدا قراربود به دادگاه موسوم به پنج قاضی برده شود که احکام اعدام وقتل صادرمی کند،اما درنهایت امربا کیفرخواستی که دادستان کرج با موضوع اتهام توهین به قرآن وتوهین به انبیا وتوهین به مقدسات علیه من صادرکرد،پرونده به شعبه 109 دادگستری کرج به ریاست قاضی غلام سرابی ارجاع شد.
درجلسه دادگاه یکم مرداد ماه 1390 که به همین پرونده رسیدگی می شد، هرآنچه گفته بودم درجلسه دادگاه سی ام آذرماه نیزهمان عرایض را تکرار کردم.گفتم شرم آوراست که پس از گذشت حدودا پنج قرن ازقرون وسطی، رژیم اسلامی انجمن انگیزاسیون و دادگاه تفتیش عقاید تشکیل داده است.عرض کردم اساسا اتهام توهین به مقدسات، اتهام و سخنی مهمل و یاوه و پوچ است.استناد می کنید به قانون مجازات اسلامی که درواقع احکامی است که فرقه فقها برای حفظ قدرت و سرکوب مخالفان خود وضع کرده است وبه هیچ وجه قانون به شمارنمی رود.قانون تعریفی خاص دارد.گفتم این جلسه را من دادگاهی فرمایشی می دانم. درحقیقت دادگاه نیست،بلکه محکمه اسلامی که درآن متهم هیچ حقوقی ندارد. دادگاه به مفهوم امروزی لوازم و قواعدی دارد که هیچکدام دراینجا رعایت نگردیده وفراهم نیست.
حتا طبق اصل 168 قانون اساسی جمهوری اسلامی به اتهامات مطبوعاتی وسیاسی می باید به صورت علنی وبا حضورهیات منصفه رسیدگی شود.درحکومت اسلامی که برمبنای ایدئولوژی اسلام تشکیل یافته، اتهام توهین به مقدسات در واقع اتهامی صد درصد سیاسی است.گفتم این محکمه اسلامی می تواند رای به قتل و جنایت بدهد، می تواند حکم قتل و جنایت صادر کند، اما هرگز نخواهد توانست پشت درهای بسته مرا محاکمه کند.
پرسیدم چگونه دادگاهی تشکیل داده اید که از روزنخست بازداشت نه تنها وکیلی درکنارخود نداشته ام
بلکه با کمال وقاحت طی نامه ای به زندان نوشته بودند که متهم حق تماس با وکیل ندارد!
من به مدت هشت ماه درسلول انفرادی محبوس و ازهرگونه ملاقات حضوری وغیرحضوری وهمچنین تماس تلفنی محروم بوده ام.دراین مدت شکنجه شده ام،کتک خورده ام وازتمامی حقوق انسانی محروم بوده ام.در چنین شرایطی پرونده سازی کرده اند وخودشان بریده وخود دوخته اند.بنابراین اکنون نیز همین روش را تا به آخرادامه بدهند و مانند بالغ بردویست هزارایرانی مخالف رژیم اسلامی که طی این سی وچند سال درپی حقوقی مطلق دربیدادگاه های اسلامی محکوم واعدام شدند وبه قتل رسیدند،مرا نیز محکوم واعدام کنند.
گفتم من دردادگاهی با تمامی لوازم و قواعد حقوقی به همان گونه دادگاهی که درکشورهای آزاد و دموکراتیک نظیر فرانسه وهلند تشکیل می شود حضورفراهم یافت ودفاع خواهم نمود.دردادگاهی صالح، علنی وبا حضورهیات منصفه وحضور وکلای خود وبا حضور نمایندگان رسانه ها.عرض کردم من از شخص خودم دفاعی نخواهم کرد، بلکه ازاندیشه ها وباورها و نوشته هایم دفاع خواهم کرد.
در حاشیه لازم است بگویم که حتا دو جلسه به اصطلاح دادگاه و درحضورقاضی، پاها ودست هایم همچنان درزنجیربود وتوسط دستبندی دیگر به مامورهمراهم بسته شده بودم. بطوریکه هنگام نوشتن اظهاراتم به سختی مشکل داشتم.
سیامک مهر(محمدرضا پورشجری)
نویسنده وبلاگ گزارش به خاک ایران
کرج- زندان ندامتگاه
دی ماه 1390
—————-
انتخابات : تحریم یا بایکوت؟ سیامک مهر
Filed under: فرهنگ ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟