بارها اشاره کردهام که «تحصیلکردگان» ما آشنائی ژرفی با جامعه و فرهنگ ایران نداشته و ندارند. از این بابت، همدست آخوند، سبب فاجعه انقلاب اسلامی سال پنجاه و هفت گردیدند.
البته این یادآوری ضروریست که گمان نمیبایستی بُرد، که این دشواری بهپایان رسیده و یا رفع گردیده زیرا که هنوز با کجفهمی و فکرنکردن، به تکرار شعاریِ اندیشههای غربی که هیچ ریشهای در تجربه و ذهن و روان ایرانی ندارند، مشغول هستند. از دموکراسی و حقوق بشر و سکولاریسم و فمینیسم بگیرید تا پُست-مُدرنیسم و هر چه که بتوانند ترجمه کنند!
این مطلب(اینجا بخوانید) از دکتر فروغی، بخوبی اوضاع ایران در آنزمان و قدرت و نفوذ آخوند را نشان میدهد.
ای کاش امروز این «تحصیلکردگان»(=»روشنفکران») بجای
بدنبالافتادن آثار غربی و آخرین افکار غرب همانند مُد روز، اندکی
فکر و تأمل و آشنا با ایران و آخوند میشدند، ای کاش برای یکبار هم که شده، حداقل ترجمه قرآن را میخواندند تا با ضرورت مفهوم «اصالت انسان» برای «حق معینسازی» خود، پی میبُردند و میفهمیدند که بازکردن گره کار جامعه ایران، در اینکه نعره زنیم که این و یا آن را میخواهیم یا با مطرح کردن شعارهای توخالی بدون پشتوانه فرهنگی و سیاسی و تحول فکری-فلسفی، امکانپذیر نمیباشد.
ر. ایرانی
Filed under: فرهنگ ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟