«فرو پاشیدن جهان نزدیک است»
عیسی با تلقین این تصویر در اذهان، که بزودی جهان در هم فرو خواهد پاشید، و دیگر زندگی در این جهان ارزشی ندارد و باید با شتاب برای نجات از این واقعه دهشتناک اندیشید،خیلی را به ایمان به خود برانگیخت.
یک لحظه به بزرگترین خطر جهان نزدیکست، پس هرچه زودتر به من ایمان آوردید تا از این خطر نجات یابید.
این اندیشه، سدهها در بین مسیحیان زنده باقی ماند و مسیحیان هر لحظه، منتظر ورود این ساعت دهشتناک بودند. ولی کمکم این فکر و حالت فراموش شد. نقش واقعی این وعده عیسی، آن بود که مردم دیگر فرصت تفکر و تردد نداشته باشند و با شتاب هرچه بیشتر ایمان بیاورند تا از خطر نجات یابند. هر چه با تلقین، انتظار این واقعه هولناک آخر ِجهان شدیدتر میشد، مکث و تردد درقبول ایمان به عیسی کمتر میشد.
محمد هم در قرآن به همین اندیشه و تصویر چنگ آویخته است. ولی با اولین فتوحات اسلام با شمشیر، کاربرد این فکر بیارزش بود، و بعدها اهل تفسیر و تأویل، این فکر را به مسئله قیامت چسبانیدند و عربها و مسلمانان آنرا زود فراموش کردند. عربها بزودی با فتوحات خود، در زیر پرچم اسلام، دریافتند که زندگی به زیستن بیش از آنکه محمد گفته میارزد و حاضر نبودند «الساعه» و «الواقعه» را به آن معنائی که محمد گرفته بود، بفهمند.
مارکس هم از همین تصویر استفاده برد، که یک دقیقه تا فروپاشی جهان سرمایهداری باقی مانده است، و با تلقین این تصویر که «یک لحظه به ورود آخرین خطر یا طوفان نوح» مانده است، تاثیر شدیدی در یافتن گروندگان به آموزهی خود داشت. بویژه آنانیکه به فکر رسیدن به قدرت بودند، با این تصویر، در روان مخالفان خود، وحشت و تزلزل ایجاد کردند که فقط یک آن به پایان حکومتشان باقی مانده است، و در خود ایمان و یقین چند برابر ایجاد کردند که قدرت در آینده از آن ِ آنانست.
برای موءمنسازی، نیاز به ایجاد ِ همین تصویر « یک دقیقه پیش از پایان دنیا و پایان تاریخ و طوفان نوح …» هست، تا مردم بیشتر در مقوله «نجات آنی خود از خطر» باشند و «فرصت اندیشیدن» نداشته باشند. بعد از نجات فرصت اندیشیدن دارند، چون اساسا» بعد از نجات، نیاز به اندیشیدن ندارند.
«« از کتاب «تجربیات گُمشده»، نوشته استاد منوچهر جمالی»»
Filed under: فرهنگ ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟