از کتاب «نعشها سنگین هستند» نوشته استاد منوچهرجمالی در سال 1981
«کسی به خدا حقی ندارد»
انسان میتواند حقش را از انسان دیگری بگیرد، اما انسان نمیتواند حقش را از خدا بگیرد.
چون به خدا کسی حقی ندارد. از این رو انسان نخواهد توانست، از هر حکومتی که با مفهومی از خدا پیوند یافت، حقش را بگیرد. چون خدا، حق است و حکومت خدائی، حکومت حق است. باید کسی حکومت بکند که انسان بتواند بر او حق داشته باشد و بتواند حق را از او بگیرد. حق، همیشه گرفتنی است. انسان آنقدر حق دارد که میگیرد.
از این روست که حکومت نمیباید عینیت با حق یا با حقیقت پیدا کند. از چنین حکومتی نمیتوان حق را گرفت. حق، تعادلی است که میان گیرندگان حق حاصل میشود.
حکومت هم باید حقش را از مردم داشته باشد. حکومتی که مردم به او حق ندادهاند، هیچ حقی ندارد.
Filed under: فرهنگ ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟