«بیا تا جهان را به بد نسپریم »
فرهنگ ایران( نه تاریخ ایران)، هر انسانی را معینکنندهی خود میداند، پس هیچ مرجعی و قدرتی حق ندارد برای او تعیین تکلیف کند. شریعت اسلام که انسان را «عبد» میداند برای او («عباد») تعیین تکلیف و او را معین میکند. ایرانی میخواهد خودش، خودش را معین کند. او خود را و خردش را برترین مرجع میداند. چرا شما «روشنفکران دینی» و همهی اسلامفروشان از درک این مطلب ساده ولی نیرومند، «ناتوان» هستید؟
« فرهنگ ایران، نه ناسیونالیستی ونه قومی ونه امّتی ونه نژادیست، بلکه فرهنگِ مردمی وجهانیاست»
فرهنگ ایران، انسان را «کلید سراسر بندها» میداند (شاهنامه). این گوهر هر انسانی است. شریعت اسلام این گوهر کلیدی ما را، هم امروز و هم از آغاز ورودش به ایران پایمال و سرکوبی نموده است. این گوهر کلیدی ما، پیدایش و آزادی ماست. روشنفکران ما، بجای اندیشیدن در این سرمایهی فلسفهی ایران، و گسترش آن وبسیج ایرانیان بر گرد آن، یا بدنبال ساختن «اسلام راستین» دیگری بوده و هستند و یا «مدرنیته»ی غربی که هیچ هم از آن، جز ماشینآلات و تکنولوژی نفهمیدهاند!
فرهنگ مردمی ایران (ایرج در شاهنامه) میخواهد قهر و خونریزی، و دروغ(=آزردن) و توحش و شمشیر شریعت اسلام را با سراندیشهی «قداست جان و زندگی» از بُن، از ایران بیرون راند. این استکه بانگ «جمهوری ایرانی» شنیده و بیان گردید. این استکه امروزه آخوند نعرهی «مکتب ایرانی» میزند! روشنفکران ایرانی میهندوست (چه دینی یا غیردینی) میبایست جایگاه خود را در این پیکار، بهروشنی برای همگان آشکار سازند.
رضا ایرانی
Filed under: فرهنگ ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟