««… مسئله ، برگزیدن میان ژی و اژی ، یا اهورامزدا و اهریمن ، وجنگ همیشگی وجهاد با اهریمن ( قدرت متافیزیکی دراجتماع وتاریخ ) نیست ، بلکه « رفع اختلال و بیماری و بیاندازه شدن » درانسانها و اقوام و ملل و اجتماعات و آموزهها هست .
آمدن اندیشه اهریمن ( اژی = زدارکامه ) با زرتشت در تاریخ ایران، گزند کلی به مفهوم « دشمنی » درسیاست و دین درایران زد. هر دیگراندیشی، به سادگی، جزو دُروَندها و اهریمنها ودیوها میشد، و جهاد با او، برای محوساختن او آغازمیشد. فرهنگ مردمی ایران، با این آموزهی « ژی » و « اژی » زرتشت، گزندی مهلک دید. ازاین رو بود که خرد درفرهنگ ایران، بوئیدن و جستن وآزمودن و شناختن این تحول « ژی » به « اژی »، به عنوان ِ یک عارضه موقت درمییافت، و تلاش برای بازگردانیدن اندازه در انسانها و اقوام وملل میکرد، نه جنگ با آنها به عنوان « اهریمن یا شرّ تغییرناپذیر ذاتی و گوهری » یا کفار و ملحد و مرتد.
با آموزه زرتشت، شرّ و طبعا جنگ با شرّ، گوهر ماوراء الطبیعی پیدا میکند…
مهر، به معنای « باهمزیستن درباهم آفریدن » هست . فرهنگ ایران ، شناخت جهان وجامعه وتاریخ را بررابطه « مهر= همآفرینی » گذاشت و تاءویل کرد . جهان و جامعه و تاریخ را باید فقط برپایه یک پیوند فهمید و شناخت که « مهر» نام دارد . مفهوم « مهر» ، از بُن ، مفاهیم « خالقیت ومخلوقیت » را و « علت ومعلولی » را و « زیربنائی و رو بنائی » را بکلی رد و نفی میکند . جهان و جامعه و تاریخ و سیاست را ، نه با رابطه علت و معلولی ، نه با رابطه حاکمیت – تابعیت ، نه با رابطه زیربنائی -رو بنائی ، نه با رابطه خالقی و مخلوقی ، نه برپایه فاعل و مفعولی میفهمد، بلکه فقط بر پایه « همآفرینی » درمی یابد . جهان ، خالق ندارد، بلکه جهان را همه باهم میآفرینند. جامعه را همه با هم ، سامان میدهند و میآرایند . تاریخ ، رویدادهائیست که همه درآن انباز و مسئولند . جهان هستی، همآفرینی همه خدایان باهمست …»»
این نوشتار را در بخش «از استاد منوچهر جمالی» بخوانید.
Filed under: فرهنگ ایرانی، فرهنگ سیمرغی ایران |
Reblogged this on کورمالی.