از استاد منوچهر جمالی
«« عنوان : جشن، این نبوده است که چند نفرباهم چای وشیرینی بخورند وبروند خانههایشان.
ما مفهوم بسیار تنگ وسطحی از پدیده جشن درایران داریم . اساسا دین دور محور جشن میچرخیده است . نیایشگاهها ، دراصل جشنگاههای شهر بوده اند، نه جای دعاو نمازخواندن و شنیدن وعظ . سپس ویژگیهای جشنی را زدهاند ، چون خدایانی آمدهاند که کارشان وعظ و تعلیم وامرونهی بوده است که منش ضدجشنی دارد . همچنین، جشن، باهم پیوندیافتن اجتماع، درشادی بوده است و غایت زندگیاجتماعی بوده است . خدایان ایران ( ایزدان ) همه نوازنده موسیقی و برپا کنننده جشن اجتماعی بوده اند ، نه موعظهگر و اندرزفروش . درست ایجاد زندگی به غایتجشن ، اصل اجتماع وسیاست و اقتصاد یوده است . با جدا کردن جشن از عرصه زندگی ، همه این خدایان آدمکش وجهادگر وامر ونهی کن و معلم، که همه جهان را جزخود، جاهل میدانند، و مدعی هستند که کل فرهنگ و مدنیت یک ملت را میسازند و دیگران هیچ نیستند، پیدایش یافتهاند.»»
Filed under: فرهنگ ایرانی |
Reblogged this on کورمالی.