«خردِ جشنسازِ ِانسانی»
ایران،درجشن هایش،« هست» .همه جشن ها باهم درایران، موجودیت فرهنگی وسیاسی و اجتماعی وحقوقی ایران را معین میسازند. این جشن ها،هیچ ربطی به دیانت زرتشتی ندارند. جشن ها، بنیاد ازبین بردن تبعیض طبقاتی و قومی وجنسی ومذهبی، وبرترین اصل اجتماعساز بوده اند، نه مذهب. جشن ها، واقعیت یابی گوهرخدای ایران، دراجتماع و اقتصاد وحکومت واخلاق بوده است، چون نامش ، «جشن ساز» میباشد. « بهمن »، که خرد نگهبان جامعه درطبیعت هرانسانی است، سرچشمه بزم وجشن است . خرد انسانی، باید درجشن زندگی برای همه بیندیشد. نفی جشن های ایران، نفی ِخردِ جشنسازِ انسانی ، ونفی غایت نهائی زندگی درگیتی ازاجتماع وحکومت است، که امروزه بنام سکولاریسم برایش عربده میکشند، ولی بادست خود نیز، نفهمیده، ریشه آنرا میکنند.
انسان، « اصل اندیشنده»
دموکراسی، برپایه « اکثریت فکری مردمان» بنا میشود، نه برپایه « اکثریت ایمانی ِموءمنان به یک دین یا به یک ایدئولوژی» . انسان، دردموکراسی، به عنوان « اصل اندیشنده» پذیرفته میشود، نه به عنوان « موءمن». چون انسان، دراندیشیدن ، میتواند تغییراندیشه بدهد و درهمپرسی( دیالوگ) با دیگران، باهم حقیقت را بجویند، ولی انسان درایمان، نمیتواند بآسانی دست ازایمان بکشد.
Filed under: فرهنگ ایرانی |
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟